ازدواج پیوندی مقدس است و شروع تشکیل خانواده است ، با وجود اینکه در حال حاضر انواع مختلفی از ازدواج مانند ازدواج موقت و ازدواج سفید به وجود آمده است ولی هنوز هم ازدواج دائم بیشترین میزان ازدواج را دارد . در ازدواج فقط تمایلات آنی و زودگذر مطرح نیست بلکه پیوندی دایمی و خوشبختی و آرامش دختر و پسر مد نظر است به همین دلیل است که باید در انتخاب شریک زندگی و دلایل ازدواج و اهداف ازدواج دقت کرد تا با انگیزه های نادرست ازدواج وارد یک رابطه دائمی نشد . در ادامه این مقاله به بیان دلایل درست ازدواج که به یک ازدواج موفق منتهی می شود را بیان می کنیم .
شریک شدن با یک نفر دیگر در زندگی دلیل رایج و مناسبی برای ازدواج است ، مصاحبت و همراهی به این معنی است که در زندگی شریک و همراهی داشته باشیم هر چند برخی از مردم به اشتباه تصور می کنند که ازدواج به تنهایی آنها خاتمه خواهد داد ( ازدواج فقط به خاطر پایان دادن به تنهایی و فرار از حس تنهایی اشتباه است ) . موضوع مهم این است که چه کسی می خواهد راهنمای این سفر باشد ؟ آیا هر دو می خواهند در یک راه بروند ؟ یا اینکه یکی از همسران ( معمولا مردان ) دیگری را در سفر خود شریک می کند ؟ اگر زن یا مرد مقصدی نداشته باشد شاید بتوان او را به همراهی فراخواند اما همراهی با فردی که مقصد معینی ندارد چندان رضایت بخش نیست و اگر دیگری با اجبار به خود همراه کنیم باز هم سفر دلنشین نخواهد بود و باعث تعارض و ددگی خواهد شد .
نیاز به عشق و به وجود آوردن یک رابطه صمیمی با مصاحبت و همراهی رابطه دارد و نیازی است که اگر به درست برآورده شود می تواند مفید باشد .
یکی دیگر از دلایل مناسب ازدواج فرصتی است که ازدواج برای رشد یک زوج فراهم می آورد ، اگر فقط یکی از دو نفر به فکر رشد خود و علایق حرفه ای و نیاز خود به شهرت و موفقیت باشد ازدواج نمی تواند بقا داشته باشد یا حداقل بقای رضایت بخشی نخواهد داشت ، اما شریک شدن در موفقیت های یکدیگر و حمایت اصیل و صمیمانه می تواند ارتباط را تقویت کند و به آن ثبات بدهد . ازدواج مناسب می تواند بهترین فرصت برای موفقیت هر دو نفر باشد بنابراین در ازدواج دقت کنید که با شریک آینده تان هدف ها و مسیر مشخص و همسویی داشته باشید .
با وجود اینکه نیاز جنسی یکی از دلایل انکار ناپذیر ازدواج است ولی اگر تنها دلیل یا اولین دلیل برای ازدواج شما برطرف کردن نیاز جنسی باشد اشتباه بزرگی است و ازدواج موفقی نخواهد بود .
دلیل رایج دیگر برای ازدواج بچه دار شدن است . پدر و مادری کردن کاری است که تضادهای زیادی دارد از یک طرف کار بسیار دشوار و گاهی دلسردکننده است و از طرف دیگر بسیار رضایت بخش است . وقتی فرزندان بزرگ می شوند و به حد کافی مستقل می شوند بسیاری والدین می گویند که این تجربه برای همه عمر انان کافی بوده است و نمی خواهند دوباره بچه دار شوند ولی اغلب انان می گویند که اگر دوباره به عقب برگردند حتما بچه دار می شوند . آمدن فرزند می تواند بر ازدواج تاثیر مثبت یا منفی و مخربی داشته باشد . زوج هایی که فرزندان خود را با موفقیت بزرگ کرده اند انسجام با اهمیتی بین خود ایجاد می کنند و از آنچه با هم انجام داده اند احساس غرور می کنند .
منبع : روان شناسی خانواده ، عشق و ازدواج ؛ دکتر رمضان حسن زاده
✔️ باید در انتخاب شریک زندگی و دلایل ازدواج و اهداف ازدواج دقت کرد که در متن مقاله برخی دلایل درست آن شرح داده شده است.
✔️ با وجود اینکه نیاز جنسی یکی از دلایل انکار ناپذیر ازدواج است اما در یک صوزت اشتباه است که در متن مقاله ارائه شده است.
✔️ دلیل رایج دیگر برای ازدواج بچه دار شدن و مادر و پدر شدن است که در متن مقاله این دلیل ازدواج کامل مطرح شده است.
منبع :
محققان دانشگاه تاماگاوا با همکاری محققان دانشگاه کوب واقع در ژاپن دریافتند کودکانی که فعالیت فیزیکی بیشتری دارند، پس از بلوغ از قابلیتهای شناختی بهتری برخوردار بوده و ارتباطات عصبی مغز آنها کارآیی بالاتری دارد.
به گزارش نشریه ساینس، بر اساس این تحقیقات کودکانی که تا سن ۱۲ سالگی فعالیت فیزیکی بیشتری نسبت به سایرین دارند، در سنین بزرگسالی از کارکرد شناختی بهتری بهرهمند هستند، اما این رابطه بین فعالیت فیزیکی بعد از ۱۲ سالگی با بهبود کارکردهای شناختی وجود ندارد.
با توجه به این که در دوران کودکی تشکیل شبکههای عصبی مغز تحت تاثیر عوامل محیطی و تجربیات قرار دارند، محققان معتقدند فعالیت فیزیکی در این دوران موجب بهبود توسعه و رشد شبکههای عصبی مغز میشود و همین موضوع موجب ارتقای عملکرد شناختی در بزرگسالی میشود.
منظور از مشکلات شناختی یا اختلال شناختی، مشکلات مربوط به پردازش اطلاعات در مغز است که میتواند منجر به کاهش تمرکز، اختلال در حافظه کوتاه مدت و تفکر شود.
آایمر یکی از مهم ترین اشکال اختلال شناختی است. افرادی که به اختلال شناختی دچار هستند، نمیتوانند امور روزمره را به تنهایی انجام دهند. گزارش کامل این تحقیقات در نشریه NeuroImage منتشر شده است.
منبع: میگنا
نتایج یک مطالعه نشان می دهد مدیریت ضعیف خطر افسردگی را در بین کارکنان ۳۰۰ درصد افزایش می دهد و مردان بیشتر در معرض خطر هستند.
به گزارش دیلی میل، نتایج یک مطالعه یک ساله در استرالیا نشان داد شرکتهایی که نمیتوانند سلامت روان کارکنان خود را در اولویت قرار دهند، میزان افسردگی کارکنان آنها ۳۰۰ درصد بیشتر است.
محققان دانشگاه استرالیای جنوبی، جو ایمنی روانی اجتماعی (PSC) را که به تها، روشها و شیوههای حفاظت از سلامت روان و ایمنی کارکنان اشاره دارد، تجزیه و تحلیل کردند.
این تیم تحقیق پی برد در محل کارهایی که کار سخت کارکنان را نمیپذیرند و تقاضاهای غیرمعقولی از کارگران دارند، کارکنان با ریسک بالاتر ابتلاء به افسردگی مواجه هستند.
همچنین مشخص شد مردان احتمالاً افسردهتر میشوند زیرا در بیشتر محیطهای کاری، سلامت روانشناختی آنها نادیده گرفته میشود.
به گفته محققان، حدود ۳۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان از افسردگی رنج میبرند و هیچ نشانهای از سقوط این آمار وجود ندارد، از اینرو در حال حاضر توجه بیشتری به محیطهای کاری با عملکرد نامناسب که میتواند در بروز این مشکل نقش داشته باشند، صورت گرفته است.
اگرچه افسردگی قابل درمان است اما تنها ۳۶.۹ درصد از افراد تحت درمان قرار میگیرند.
با این حال، افسردگی اصلی ترین علت ناتوانی در سراسر جهان است و تقریباً ۷۵ درصد از افراد در کشورهای در حال توسعه با اختلالات روانی که درمان نشدهاند وجود دارند و سالانه حداقل یک میلیون نفر جان خود را به این دلیل از دست میدهند.
مطالعات قبلی نشان داده است که ساعات طولانی کار در بروز خطر بیماریهای قلبی عروقی نقش دارد، اما محققان استرالیایی خواستند ببینند که آیا یک محیط کار باعث افسردگی میشود یا نه. و آنها دریافتند که مدیریت ضعیف، عامل اصلی بروز افسردگی است.
منبع: میگنا
درباره این سایت